90/11/20
مرواريدهاي پر بركت دخترم
سلام ماماني دختر خوشگلم خيلي سرم شلوغ بود برا همين لحظه هاي طلايي زنگيت رو نتونستم ثبت كنم شرمندم ولي قول ميدم از امروز به روز كردن وبلاگت تو اولويت باشه هم براي من و هم براي ددي دختر گلم الان درست ٧ ماهته "چه دختر خوش خنده اي " جمله اي كه هر كسي اولين بار مي بينه تو رو به زبون مياره عاشق آهنگ و دست زدن هستي و همين طور رقصيدت. ١١ مرداد مامي نوك يه مرواريد كوچولو رو تو صدف كوچولوي فرشته ي مهربونش لمس كرد دست زديم و تبريك گفتيم😁 از اون روز جمله ي" هليا بي دندون داره ٢ دندون " يكي از بازيهايي كه دخترمو مي خندونه تا ما مرواريدهاشو ببينيم
نویسنده :
مامی
12:01
از اول تا امروز
دختر گلم هلیا جون تو باز کردن وب لاگت و ثبت لحظات زندگی مبارکت دیر کردیم برای همیین برای اینکه یه لحظتم از دست ندیم تو این پست از اول تا امروز رو برات می نویسم دختر گلم 12 خرداد 1390 من و ددی و مامان جون فهمیدیم که خدا بزرگترین هدیه زندگیمون رو بهمون داده 9 ماه انتظار شیرین رو برای دیدنت تحمل کردیم لحظات رو با تو زندگی می کردیم تا اینکه سوم بهمن 1390 لحظه طلوع خورشید ساعت 7:45 خدا مهربونترین فرشته اش را به سرزمین شادش فرستاد و لحظه طلوع خورشید،خورشید زندگی ما هم طلوع کرد. هلیا دخترم خدا تو فرشته مهربون رو رو زمین فرستاد تا همیشه شاد زیر سایه خدای مهربون زندگی کنی و از بهترین بندگانش باشی هلیا دخترم همیشه انسان باش و پاکی و تقدس روحت و...
نویسنده :
مامی
12:50
وبلاگت مبارک
عشق مامان و بابا سلام هلیا جون امروز تو 5 ماه و 8 روزه هستی .من و ددی تصمیم گرفتیم وب لاگ برات ثبت کنیم تا اینطوری بتونیم لحظهلحظه زندگی شیرینتو ثبت کنیم از طرفی امروزخانوادمون یه شروع تازه هست که اونم با وبلاگ تو ثبت میشه. شروع خوشبختی پس امروز برای هممون مبارک ...
نویسنده :
مامی
17:09
90/11/3
اولین لحظه ای که فرشته کوچولو چشمهاشو باز کرد تا تمام زیباییهای دنیا رو ببینه ...
نویسنده :
مامی
12:04